بیکاری مزاحم - پیاده رو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 محمدعلی ملکیان
piadero.Parsiblog.Com
بیکاری مزاحم

در خانه تنها بودم. خود خودم را می خوردم. مانده بودم که باید چه کار کنم. درِ یخچال را باز کردم و دوباره بستم، بی خود و بی جهت!

مثل شیر داخل قفس، دور خانه می چرخیدم. کانال های تلویزیون را زیر و رو کردم. حوصله ی هیچ کدامشان را نداشتم. چند روزی هم بود که ماهواره مان خراب شده بود و مادرم اجازه نداده بود دوباره راه اندازی اش کنیم! از بیکاری داشتم کلافه می شدم به سرم زده بود آن کثافت کاری ای که مدتها بود ترکش کرده بودم دوباره انجام دهم که گوشی زنگ خورد. امیر بود. طبق معمول به موقع سر رسید و من را از شر این افکار مزاحم و مزخرف نجات داد. این دفعه فوتسال ردیف کرده بود. زود آماده شدم و از خانه زدم بیرون...





      .......
 نظر
      .......
 بیکاری
 افکار مزاحم
 ماهواره
..................................................................................................
 صفحه اصلی
 نمایه
یادداشت ها
عباس علیه السلام
المپیک سیاسی
جاده سلامت
آی باباها
گرانی
[9] تمامی یادداشت ها
بایگانی
[محبت [1
[اول راه [1
[بچه مسلمونا [2
دوستان
عشقه
رها(موسی مزینانیان)
(کوهپایه) آقای آتشین صدف
خسوف
پاورقی
بی تعارف
پاکدل
پاتوق دوستان
سرباز خونه
سجاد عباسی
گلهای بوستان زندگی
جرعه ای از ذکر جرعه ای از عشق
زندگی یعنی تفکر
غریبه
راه روشن
صاعقه ی آذرخش
میثاق طلبگی
شاگرد
عوارض جانبی(طنز)
نقطه رهایی
برگه ها