عروسک فروش - پیاده رو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 محمدعلی ملکیان
piadero.Parsiblog.Com
عروسک فروش

در هیاهوی شب های تبلیغات، عروسک فروش طبق برنامه ی هر شبش جلوی ستاد، بساط می کرد. همیشه آخر شب می آمد. همسایه ی جالبی شده بود. وقتی از او پرسیدیم به چه کسی رأی می دهد، گفت: به عروسک هایم! ما می خندیدیم.

او آن شب ها کنار عروسک هایش می ایستاد و به تلاش بروبچه های ستاد نگاه می کرد و به مشتری های احتمالی اش رسیدگی می کرد. بچه ها هم به حضور او عادت کرده بودند.

شبِ همانروزی که شمارش آرا تمام شده بود ــ به دور از پایکوبی هواداران ـ بچه ها با کندی مشغول جمع کردنِ ستاد بودند که دوباره عروسک فروش از راه رسید و طبق معمول با آرامش و خونسردی، شروع به پهن کردن بساطش کرد. و با دقت، عروسک هایش را کنار هم می چید.

ستاد جمع می شد، اما او خونسرد بود و همچنان به عروسک هایش رأی می داد...





      .......
 نظر
      .......
 ستاد
 انتخاباتی
 عروسک
 پایکوبی
 رای
..................................................................................................
 صفحه اصلی
 نمایه
یادداشت ها
عباس علیه السلام
المپیک سیاسی
جاده سلامت
آی باباها
گرانی
[9] تمامی یادداشت ها
بایگانی
[محبت [1
[اول راه [1
[بچه مسلمونا [2
دوستان
عشقه
رها(موسی مزینانیان)
(کوهپایه) آقای آتشین صدف
خسوف
پاورقی
بی تعارف
پاکدل
پاتوق دوستان
سرباز خونه
سجاد عباسی
گلهای بوستان زندگی
جرعه ای از ذکر جرعه ای از عشق
زندگی یعنی تفکر
غریبه
راه روشن
صاعقه ی آذرخش
میثاق طلبگی
شاگرد
عوارض جانبی(طنز)
نقطه رهایی
برگه ها